در واقع تورفتگي (كنگره گذاري )بيشتر در بين برنامه نويس ها استفاده مي شود به عبارت ديگر كامپايلرها و مفسرها به ندرت براي مقدار دقيق فاصله ي بين دستورات اهميت قائلند البته اين در حاليست كه عده اي از زبان هاي برنامه نويسي مشخص بر همين اساس محدوديت فاصله ي بين دستورات و آفسايد ها , ساختمان دستورات سورس كد را مي آرايند كه بحث اصلي ما هم بر سر اين زبان هاست .
از زبان هايي كه براي آنها تورفتگي از اهميت خاصي برخوردار است مي توان به python occam و Haskell اشاره كرد .
در واقع زباني مانند پايتون بر اساس تورفتگي از چپ (مقدار فاصله از حاشيه ي چپ ) دسته كد ها و ميزان تقدم كدها را تشخيص مي دهد .
مقدار دقيق تو رفتگي ها چه با استفاده از space يا tab و مقدار فاصله هاي معين و مشهور در بين برنامه نويسان بحث هايي است كه نياز به بررسي جزييات بيشتر دارد و ما بدان نمي پردازيم .
براي ملموس تر شدن بحث تورفتگي (كنگره گذاري )از مثالي در زبان برنامه نويسي پايتون براي تعريف يك تابع استفاده مي كنيم .
اين تابع مشخص كننده ي زوج يا فرد بودن يك عدد است به صورتي كه اگر عدد زوج باشد عبارت even را پرينت كرده و مقدار 1 را باز مي گرداند و اگر عدد فرد باشد عبارت oddرا پرينت كرده و مقدار 0 را برمي گرداند .
در اينجا ما از دستورات ساده ي def براي تعريف تابع , if از و else براي گذاشتن شرط و print و return براي چاپ و بازگرداني استفاده مي كنيم . آنچه كه در اينجا نظر ما را به خود جلب مي كند ارزش طبقه اي دستورات است به طوري كه وقتي وارد تعريف تابع مي شويم اولين چيزي كه بدان مي رسيم شرط ifو else است و دستورات چاپ و بازگرداني در مرحله ي بعد و ارزش كمتر قرار دارند پس به صورت قرارداد if و else كه از يك دسته اند با دو فاصله از سمت چپ و print و return كه از دسته ي ديگر و پايين تر دستورات اند با چهار فاصله از سمت چپ براي مفسر مشخص مي شوند .