چارچوب سازمان چیست؟
بطور كلی "چارچوب" وسیله ای برای طبقه بندی اشیاست، از آنجاكه موضوع ما مربوط به معماری سازمان است، اشیا مورد نظر نیز توصیفاتی از جنبهها و حوزههای سازمان هستند. این توصیفات(مدلها) توسط هر فردی كه به آنها احتیاج داشته باشد، قابل استفاده است به شرطی كه اجازه دسترسی به آنها را داشته باشد.
برای هر سازمان حداقل دو چارچوب وجود دارد، یكی چارچوبی از مدلهای پایه كه توصیف كننده "وضعیت فعلی" سازمان است و به آن چارچوب معماری میگویند. دیگری كه "وضعیت آینده (پس از اعمال معماری سازمانی) را مشخص میكند و آن را چارچوب معماری مطلوب مینامند. نكته مهم این است كه اگر از "مدلهای پایه" برای توصیف یک سازمان استفاده شود، تا زمانیكه تغییری در حرفه سازمان بوجود نیامده، نیازی به تغییر مدلها نیست.
مدلهای معماری سازمانی چیست؟
مدلهای معماری سازمان به چگونگی ساختار یک سازمان برای اجرای برنامه استراتژیک و دستیابی به اهداف تعیین شده اشاره دارد. بدان معنا که نوع بهینه معماری سازمانی توسط استراتژی سازمان تعیین می شود.
هدف از معماری سازمانی چیست؟
انواع معماریهای سازمان با هدف ایجاد بهترین ساختار برای اجرای استراتژی در رابطه با محیط خارجی و همچنین بهبود نقاط قوت، شایستگی و سبک رهبری منحصر به فرد داخلی سازمان طراحی میشود.
با این وجود میتوان گفت بهترین شیوه طراحی سازمانی وجود ندارد. هر سازمانی نیازهای متفاوتی دارد و پیروی از روشها و رویکرد سازمان دیگری به احتمال زیاد به موفقیت پایدار منجر نمیشود. از همین رو طراحان سازمان از چارچوبها استفاده می کنند، نه نسخهها.
مقاله پیشنهادی: تقویت شناخت و هویت برند با برندسازی دیجیتال
چارچوبهای اصلی معماری سازمانی
چارچوبهای معماری سازمانی اصول و شیوههایی را برای ایجاد یک سیستم کارا و موثر ارائه میدهد. این ساختار لایههای معماری سازمان را در ماتریسها و نمودارها برای مستندسازی هر نما ارائه میدهد.
چارچوب معماری زكمن (Zachman)
چارچوب زاکمن که به نوعی جدول مندلیف مدلهای معماری به حساب میآید، چارچوب مرجعی است که شش جنبه اطلاعات، فرآیندها، مکانها، افراد، رویدادها و اهداف را تحت پوشش قرار میدهد. چارچوب زکمن نقشی کلیدی در ایجاد چارچوبهای دیگر، مانند "چارچوب معماری فدرال" داشته است. جان زکمن، ارائه کننده چارچوب فوق، كه از پیشكسوتان "معماری سازمانی" به حساب آمده و امروزه او را بعنوان پدر این علم میدانند، معماری سازمانی را ضرورتی غیرقابل اجتناب برای سازمانهای بزرگ میداند.
چارچوب زکمن، یک چارچوب جامع و عمومی است که با ویژگیهای انعطاف پذیرخود در حوزههای کاربردی زیادی قابل استفاده است. این چارچوب یک مدل پایه برای توسعه متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی درسال 1992 بود و مجموعه این دو خود بوجود آورنده چارچوبهای فدرال (1999) و به دنبال آن چارچوب خزانه داری (2000) میباشند.
اگرچه امروزه چارچوب زكمن قدری قدیمی شده و مطابق با نیازهای روز نمیباشد اما هنوز به عنوان مرجع و منبعی برای معماری سازمانی به حساب میآید، بدین صورت كه مفاهیم و چارچوبهای جدید كه با توجه به نیازهای روز و دانش جدید توسعه یافته اند، ایدههای اولیه خود را از این چارچوب مادر گرفته و آن را مطابق نیازها و شرایط خاص خود شكل دادهاند.
امروزه جان زكمن معتقد است چارچوب وی نقش "یک ابزار تفكر" را بازی میكند، بطوریكه به معماران و مدیریان كمک میكند حوزهها و جنبهها را جداسازی و مرتب كنند. چارچوب معماری زكمن تاثیر مستقیمی بر اكثر چارچوبهای بعدی و مفاهیم معماری داشته است.
نقاط مثبت چارچوب زكمن:
- فراگیری و كار با آن ساده است.
- جامع و هم جانبه است، همه دیدگاهها و جنبهها را پوشش میدهد.
- مبتنی بر مجموعه ای از توصیفات پایه با نام مدلهای معماری است.
كمبودهای چارچوب زكمن:
- برخی ستونها مانند زمان و انگیزه به اندازه دیگر ستونها كاربرد و استفاده ندارند.
- چارچوب دارای متدولوژی و ابزار مشخصی نیست.
- چگونگی همراستا نمودن فناوری اطلاعات با كسب و كار مشخص نشده است.
- عدم توجه به ارتباط بین جنبهها با یكدیگر، موضوعی كه بعدها با معرفی ماتریسهای نگاشتی بین عناصر ستونها با یكدیگر توسط روشهای معماری مورد توجه قرار گرفت.
- چارچوب (و مدلها) فاقد قانون هستند.
چارچوب سازمانی C4ISR
با وجود اینكه در اكثر متون به چارچوب زكمن به عنوان اولین چارچوب معماری سامانههای اطلاعاتی اشاره میشود، ولی باید گفت كه تلاشی كه در وزارت دفاع آمریكا در جهت معماری سامانههای اطلاعاتی و ارتباطاتی صورت گرفت، مستقل از چارچوب زكمن و مسائل مطرح شده در آن بود. چارچوب C4ISR كه در ابتدا برای معماری سامانههای ارتباطی و اطلاعاتی در صحنه عملیات نظامیتدوین شده بود، رفته رفته جای خود را به عنوان یک راه حل ممتاز برای پرداختن به معماری در حوزههای دیگر نیز باز كرد. چارچوب C4ISR بر خلاف زكمن كه شامل شش دیدگاه میشد از سه دیدگاه تشكیل شده كه با هم تفاوت عمده دارند. این سه دیدگاه عبارتند از :
- دیدگاه عملیاتی: این دیدگاه توصیف كننده وظایف و عملكردهای گرههای عملیاتی و گردش اطلاعات بین این گرهها در جهت انجام عملیات نظامیاست. با استفاده از نمادهای گرافیكی میتوان گرهها و عناصر عملیاتی، چگونگی انجام و پشتیبانی عملیات، نحوه گردش و تبادل اطلاعات بین گرهها را مشخص نمود.
- دیدگاه سیستمی: این دیدگاه توصیف كننده سیستمهای اطلاعاتی و چگونگی ارتباط بین آنها در جهت انجام یا پشتیبانی یك عملیات نظامیاست. آنچه كه نشان دهنده نقش فناوری در كمك به انجام بهتر ماموریتهای نظامیبوده، در اینجا توصیف میشود. از دیدگاه عملیاتی كه به دیدگاه سیستمیوارد شویم، گرههای عملیاتی با سیستمهای اطلاعاتی و فواصل با خطوط انتقال اطلاعات جایگزین میشوند.
- دیدگاه تكنیكی: این دیدگاه توصیف كننده قوانین، مشخصات و ملزومات تعیین شده برای هر سیستم در جهت نیل به اهداف و وظایف تعریف شده آن است. در حقیقت هدف از این دیدگاه، تضمین تطابق در عملكرد سیستمها با انتظارات خواسته شده از آنهاست.
چارچوب سازمانی FEAF
در سال 1996 قانونی موسوم به كلینگر كوهن در كنگره آمریكا به تصویب رسید كه مطابق آن، همه وزارتخانهها و سازمانهای فدرال آمریكا ملزم شدند معماری فناوری اطلاعات خود را ایجاد كنند. مسئولیت تدوین، اصلاح و اجرای معماری فناوری اطلاعات یكپارچه در هر سازمان بر عهده مدیر ارشد اطلاعاتی آن سازمان قرار گرفت. در سال 1998 بر اساس همین قانون شورای مدیران ارشد اطلاعاتی موظف شدند كه جهت توسعه، پشتیبانی و تسهیل پیاده سازی معماری اطلاعات سیستمهای دولتی، راهكار واحدی را ارائه دهد. چارچوب معماری سازمان فدرال در سپتامبر سال 1999 توسط شورای مدیران ارشد اطلاعاتی دولت ایالات متحده آمریكا تهیه و تنظیم شد.
این چارچوب از 4 سطح و 8 مولفه تشكیل شده است، در سطوح بالا طرحها و راهبردهای كلان مطرح میشود درحالیكه هر چه به سمت سطوح پائین تر حركت میكنیم با طرحها و مشخصات جزئی تر برخورد میكنیم تا سرانجام در سطح 4 به ماتریس محصولات FEAF برمیخوریم كه همان چارچوب اولیه زكمن است(این ماتریس شامل سه جنبه داده، فرآیند و مكان است كه در پنج دیدگاه برنامه ریز، مالك، صاحب، سازنده و پیمانكار طبقه بندی شده است).
FEAF برخلاف زكمن تنها به معرفی چارچوب و محصولات نمیپردازد، بلكه روش و چگونگی برپاسازی معماری را نیز مشخص میكند. در مستندات FEAF، از متدولوژی "برنامه ریزی معماری سازمانی " آقای اسپیواك به عنوان راهنمای انجام معماری، نامبرده شده است.
نقاط ضعف چارچوب فدرال:
- در مورد طرح انتقالی هیچ راهنمائی ارائه نشده است.
- اگرچه چارچوب فدرال از استانداردها و طرحهای انتقالی به عنوان بخشی از معماری بهره برده است ولی مشخص نكرده كه این استانداردها چگونه میبایست سازماندهی و بكار برده شوند.
- اگرچه در مستندات چارچوب فدرال نیاز به مخزن مدلها مطرح شده ولی توضیح یا پیشنهادی داده نشده است.
- راهنمائی درخصوص امنیت وجود ندارد.
- چارچوب معماری سازمان فدرال به عنوان "راهنما" برای سازمانهای فدرال ارائه شده و جنبه "اجباری" ندارد.
نقاط قوت چارچوب فدرال:
این چارچوب گامی مهم در راستای تعریف عناصر و اجزاء معماری سازمان است. برخلاف زكمن كه تنها به خود چارچوب محصولات و مدلها میپردازد در اینجا به اهداف راهبردی و نیازهای گذار(تحول) نیز پرداخته شده است. از متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی اسپیواك به عنوان روش برپاسازی نام برده شده و لایههای معماری تشریح شده اند.
چارچوب DODAF
ریشه این چارچوب به C4ISR باز میگردد كه در سال 1996 منتشر شد، توسعه C4ISR با هدف ایجاد توصیفات و مدلهای كامل و تعامل پذیر معماری برای سیستمهای پیچیده نظامی یا سیستمی از سیستمهای تعامل پذیر انجام پذیرفت. مدلهای معرفی شده در DODAF زیادتر از نیاز اكثر سازمانها بوده و معمولا هر سازمانی بنا به نیازها و شرایط خاص خود از تعدادی از این مدلهای معماری استفاده میكند.
چارچوب TEAF
چارچوب خزانه داری بر اساس چارچوبهای زكمن، فدرال و C4ISR ساخته شده و تحت عنوان راهنمائی بر معماری وزارت خزانه داری و ادارات آن در سال 2000 ارائه شد. چارچوب معماری سازمانی خزانه داری تركیبی است از چارچوب معماری فدرال با چارچوب C4ISR كه محصولات آن شباهت زیادی به محصولات C4ISR دارند اگرچه چارچوب و ماتریس محصولات آن بیشتر شبیه چارچوب فدرال است.
برنامه راهبردی فناوری اطلاعات وزارتخانه خزانه داری ایالات متحده بر پایه هدفی است مبنی بر "بسط، نگهداشت و تهیه راهنمای پیاده سازی معماری فناوری اطلاعات برای این وزارتخانه". در راستای این برنامه، در ژوئیه 2000، وزارت خزانه داری آمریكا، چارچوب مرجع معماری خود به نام TEAF را تعریف نمود. هدف این چارچوب عبارتست از:
- هدایت ادارات و بخشهای مختلف خزانه داری برای تولید معماری سیستمهای اطلاعات
- ارائه مفاهیم، قوانین، فناوری و استانداردهای یكپارچه و مشترک برای تولید سیستمهای وزارت خزانه داری
- ارائه قالبی استاندارد برای توصیف معماری سازمانی
ماتریس TEAF كه جهت تدوین یك ساختار ساده و یكسان برای كل چارچوب استفاده میشود، شامل 4 جنبه (عملكرد، اطلاعات، سازمان و زیربنا) به عنوان ستون و 4 دیدگاه (برنامه ریز، مالك، طراح و سازنده) به عنوان سطرهای ماتریس میباشد. نقطه قابل توجه در این چارچوب را باید استفاده از بهترین تجارب موفق دانست بطوریكه ماتریس محصولات این چارچوب با چارچوب مرجع زكمن و FEAF همخوانی دارد. محصولات كاری كه طی فرآیند معماری، تولید و توسعه مییابند باید مورد اولویت بندی قرار گیرند. محصولات كاری پایه كه برای هر سازمان مهم هستند، به عنوان محصولات كاری "ضروری" شناخته میشوند ومحصولات كاری دیگری كه ممكن است در بعضی سازمانها لازم شوند، محصولات كاری "پشتیبان" خوانده میشود.
مقاله پیشنهادی: آموزش تبدیل صوت به متن در واتسآپ
انواع معماری سازمان
برای معماری سازمانی فقط یك تعریف مشخص وجود ندارد، یكی از دلایل این امر برداشتهای مختلفی است كه از این مفهوم شده است. سه گروه عمده با مقوله معماری سازمان سروكار دارند و بنابراین باید سه دسته تعریف متفاوت برای معماری سازمانی ارائه داد، هر تعریف شامل اهداف، دلایل و دیدگاهها و ذینفعان خاص خود است.
معماری سازمانی با محوریت فناوری اطلاعات
در این مورد هدف از معماری سازمانی همراستا نمودن فناوری اطلاعات با كسب و كار جهت بهبود كارائی و بازدهی است. تاكید این رهیافت بر لایههای پائین بوده و یكپارچگی سیستمهای اطلاعاتی و موثر بودن زیرساختهای فناوری مورد هدف است، بدین ترتیب با سازماندهی منظم فناوری اطلاعات، كارائی بهبود یافته و هزینههای سازمان كاهش میپذیرد. معماری حرفه در حد مدلسازی فرآیندها و نیازهای اطلاعاتی انجام میشود تا سیستمهای اطلاعاتی با توجه به این نیازها طراحی یا تكمیل شوند. اكثر پروژههای معماری سازمانی از این جنس هستند و معمولا توسط اداره(معاونت) فناوری اطلاعات سازمانها مدیریت و اجرا میشوند.
این رهیافت معمولا با ساختاری چند لایه از زیر معماریهای حرفه، اطلاعات، سیستم، داده و فناوری نمایش داده میشود. هر لایه نیازهای خود را به لایه پائین تر منتقل میكند و از طرفی دیگر مسئول برآورده سازی نیازهای لایههای بالاتر خود است. لایههای بالائی مستقیما با اهداف و ماموریت سازمان در ارتباط بوده و به دنبال برآورده سازی رضایت ذینفعان هستند درحالیكه لایههای پائین تر پشتیبانی كننده لایههای بالائی از طریق فناوری اطلاعات هستند.
توجه اصلی این رهیافت بر معماری سیستمهای اطلاعاتی و زیرساختهای فناوری است، به كسب وكار در حد شناسائی نیازها و انتقال آنها به لایههای پائین تر توجه میشود و خبری از مهندسی مجدد فرآیندها نیست.
معماری سازمانی فرآیند محور
این نوع معماری سازمانی با هدف مدیریت و بهبود فرآیندها صورت میپذیرد، اهداف حرفه با رویكردی بالا به پائین به عملیات و فعالیتها نگاشت میشود تا نهایتا كلیه فرآیندهای حرفه به روشی كه گفته خواهد شد، سازماندهی شوند، این نوع پروژههای معماری سازمان توسط مدیران ارشد حرفه اجرا شده و زیر نظر مستقیم ریاست سازمان میباشند.
- ابتدا فرآیندها بهینه سازی میشوند و سپس هر فعالیت به یک نقش یا سیستم اطلاعاتی اختصاص داده میشود. بهینه سازی فرآیندها بدون در نظر گرفتن فناوری اطلاعات انجام میشود، اما نتیجه كار در مرحله
- بعد به فناوری اطلاعات سازمان متصل میشود.
- فرآیندها طراحی مجدد میشوند تا حداكثر استفاده از قابلیتهای انسانی و ماشینی محقق شود.
- در سطح فناوری اطلاعات طراحی یا پیاده سازی انجام نمیشود، بلكه از امكانات موجود در جهت بهره وری حداكثری استفاده میشود.
فرآیندهای موجود درهر سازمان را میتوان به سه دسته كلان تقسیم بندی نمود:
- فرآیندهای تولیدی(اولیه): این فرآیندها محصول یا خدمات سازمان را برای مشتریان ارائه میكنند.
- فرآیندهای پشتیبانی: پشتیبانی كننده فرآیندهای نوع اول هستند و هدف آنها تهیه منابع و مواد مورد نیاز برای تولید(ارائه خدمت) است.
- فرآیندهای مدیریتی: هدایت كننده و هماهنگ كننده فرآیندهای تولیدی و پشتیبان هستند، اهداف و شرایط را در نظر میگیرند و به دنبال جلب رضایت مشتری و محقق نمودن اهداف سازمان هستند.
هر سه دسته این فرآیندها در حوزه معماری سازمانی فرآیند محور قرار دارند.
معماری سازمانی دولت محور
در این رهیافت كه مخصوص سازمانهای ستادی است، هماهنگی و هدایت بین اجزا و حوزههای كه خود نوعی سازمان محسوب میشوند، مورد توجه است. دربحث مدیریت سازمانی و به هنگام مواجهه با پیچیدگی دو راهبرد كلان مورد توجه معماران قرار دارد، اول مدیریت و كنترل یكپارچه و مركزی سازمان در حوزههای مختلف است كه بصورت جامع و متمركز انجام میشود و دوم تقسیم سازمان به زیر مجموعههایی است كه هر كدام دارای مدیریت مخصوص خود بوده ولی هماهنگیهای بین این مجموعهها بصورت فدرالی و ستادی انجام میشود، معماری سازمان دولت محور بر پایه این راهبرد است.
در این روش همانطور كه گفته شده سازمان به اجزائی با نام حوزههای كسب و كار تقسیم میشود، هر حوزه تصمیم گیریها و مدیریت داخلی خود را داراست، درحالیكه اهداف سازمان و وظایف كلی توسط ستاد هماهنگ و مدیریت میشود. هر حوزه به دنبال افزایش كارائی و بهر وری در بخش خود بوده و میتوان آن را نوعی سازمان كوچک در نظر گرفت، مجموعه این حوزهها با همدیگر تشكیل سازمان مركزی را داده كه وظیفه نظارت و همراستا نمودن حوزهها را بعهده دارد.
دراین نوع معماری فعالیتهای داخلی هر حوزه كنترل و مدیریت نمیشود بلكه نتیجه و ما حصل این فعالیتها در قالب شاخصهای كارائی و جهت گیریهای رقابتی با دیگر حوزهها هماهنگ و همراستا میشود، لذا مدیریت و بهبود فرآیندهای داخلی هر حوزه یا طراحی و یكپارچه سازی سیستمهای اطلاعاتی خارج از موضوع معماری سازمانی دولت محور بوده و مربوط به معماری داخلی هر حوزه میشود.
مجموعه عناصری كه در این رهیافت مورد توجه هستند به این قرار میباشد:
- ماموریت سازمان
- راهبردهای سازمان
- فروش و داد و ستد
- رقبای تجاری
- محصولات و سرویسها
- منابع كلیدی
- روشهای عملیاتی
- مشتریان
- محیط
- ذینفعان
ضرورت و نتایج معماری سازمان
جان زكمن انگیزه اصلی خود از ارائه معماری سازمانی را "حل مشكل مربوط به پیچیدگی سیستمهای اطلاعاتی و بهبود مدیریت بر آن" میداند. وی پیچیدگی را نه فقط از جنبه بزرگ شدن سیستمها بلكه مربوط به عوامل متعددی نظیر توزیع شدگی جغرافیائی سیستمها، نیاز به تغییرات سریع سیستمها به دلیل رشد سریع بازار تجارت، نیازمندیهای خاص و كلیدی شدن جایگاه فناوری اطلاعات در سازمانها میداند.
امروزه فواید و دلایل استفاده از معماری سازمانی را شامل این موارد میدانند:
- كاهش هزینههای فناوری اطلاعات
- كاهش هزینه مدیریت پیچیدگیها
- حذف افزونگی
- گسترش سیستمهای فناوری اطلاعات
- پاسخ به نرخ تغییرات حرفه
- نیاز به اشتراک گذاری اطلاعات
- برون سپاری
- دلایل مربوط به شرایط آینده
مهمترین نتایج معماری سازمان را باید بهبود روشها و فرآیندها در ماموریتهای سازمانی، ایجاد نظامی یكدست و قابل مقایسه در توصیف سیستمها و یكپارچگی دانست.